۱۳۹۲ فروردین ۱۷, شنبه

هشدار به خامنه ای رمال و کثیف و قاتل


مرگ تو نزدیک است مزدور، ای جانی، ای کسی که خون جوانان وطن سر سفره تو و هم دستان تو است لحظه مرگ تو به زودی فرا خواهد رسید، دور نیست آن لحظه که مهلت می خواهی از ارتش آزادی خواه و سربازان کوروش کبیر که تو را به هلاکت نرسانند اما آن موقع بسیار دیر است ، آن لحظه ای را به یاد بیاور که اعلام کردی هر کس بیرون بیاید و اعتراض کند خونش گردن خودش است، به یاد بیاور ندا و سهراب را محمد مختاری و زجه های مادرانشان را، صانع و ساسان را، امیر را که چگونه در خیابانها کشند به دستور تو … برای چه اندکی لقمه نان بیشتر و چند صباحی بیشتر بر سر تخت نشستن برای چه؟ برای چه شیران مملکت من را به سیاه چال انداختی برای چه اعتیاد را در جان جوانهای وطن من انداختی و خود بیرون نشستی و لذت بردی؟ مگر تو انسان نیستی ظالم مگر تو قلب نداری؟ چرا مردم سرزمین من به اندکی لقمه نان راضی هستند و تو و مزدورانات ثروت مملکت را چپاول کردی؟ تو باید در دادگاه های جهانی به همراه مزدوران و دستمال دارها جواب پس بدهی…تو گناهکار و ظالم پیر قصد دری مملکت ما را به سمت جنگ و نابودی بکشانی برای اینکه خود دیگر جایی دار این جهان هستی نداری و از همه ترد شدی، برای تو مردان همچون تولدی دوباره ارزشمند می شود آن لحظه که دسیسه ها را در پشت خود احساس میکنی همانطور که چند وقت پیش نگهبانان و مزدوران تو قصد داشتند تو را دار پادگان ملارد به هلاکت برسانند، من روز مرگ تو را میدانم ، از چند صبح امری که در پیش داری لذت ببر و خرسند باش، اما به آینده خود نه…

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر