۱۳۹۱ تیر ۲۰, سه‌شنبه


ظرف غذای نذری همسایه را نگرفتم،
هاج و واج نگاهم کرد.
گفتم غذا پخته ام و این زیادی است...
به او نگفتم که اگر فقط ده دقیقه سرکوچه بایستد حتما یک نفر را می بیند که سطل آشغال بزرگ را می کاود برای یافتن لقمه ای نان..
اصلا هیچ سالی مثل امسال دیدن نمادهای محرم عصبی ام نکرده بود...
وقتی دوروبرم پر است از فرزندان زندانیان سیاسی دیگر چه دلیل دارد که برای طفلان مسلم بر سرم بکوبم...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر