۱۳۹۱ تیر ۲۰, سه‌شنبه


ستاره (اشرف علیخانی)، یک سال و نیم است بدون حتا یک روز مرخصی به جرم مهربانی، حق خواهی و قلم زنی شاعرانه اش، در زندان است!

"ستاره! نمیدانم به سگ کوچولوات چه کسی این مدت غذا داده، اصلا زنده است یا...! اما میدانم که چقدر تنهایی و بی کس، مثل خودم، نه پول وثیقه داری، نه آدمی که به دیدارت در زندان برود! به تو هم مثل دیگر زندانیان سیاسی-عقیدتی گمنام مرخصی درمانی نمی دهند! حالت خوب نبود. میدانم که هنوز قرص و محکمی؛ این را از آخرین نوشته ات که به مناسبت تولد هم بندیت -نسرین ستوده- تقدیمش کرده بودی، فهمیدم...."

شعری از او:

دلگير

بريز باده كه از روزگار دلگيرم
شتاب كن كه من از انتظار دلگيرم

بريز باده كه رنج خمار ميكُشدم
كه من ز دست دل بيقرار دلگيرم

دلم گرفته ازين تلخكامي ايام
بريز باده كه ديوانه وار دلگيرم

ميان اينهمه اندوه و بهت تنهايي
بدون راه گريز و فرار دلگيرم

بريز باده به كامم كه سخت ناشادم
ز دست گريهء بي اختيار دلگيرم

ببين چه ساكت و سردم، ببين چه ساكت و سرد
كزين زمانهء بي اعتبار دلگيرم

ميان اينهمه نامردمي و بي مهري
ز سست عهدي يار و ديار دلگيرم

بريز باده به كام "ستاره" ديگر بار
كه من ز دست غم بيشمار دلگيرم

بريز باده برايم بريز بي پروا
بريز باده كزين روزگار دلگيرم

ستاره.تهران

زندانیان سیاسی-عقیدتی گمنام را هرگز فراموش نکنیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر