۱۳۹۱ تیر ۱۶, جمعه



روزگاری در هنگام ستمگران شاهنشاهی

شب که به بستر می رفتی نان دو ریال بود

و بنزین شش ریال و بامدادان که از خاب بر می

خاستی باز هم نان دو ریال بود و بنزین شش ریال

و راستی و راستگویی و پاکی و مهر و مهرورزی

سخن مردم بود باور کنید راستیست شگفت زده مگردید

چوبه هایی دار در خیابان هستی نداشت به

کودکان در مدرسه خوراک می دادند و تا هنگامی

که درس می خاندی، درس خاندن رایگان بود

و ایرانی نه تنها در ایران وانکه در جهان افتخار داشت

و روز بروز ایران پیشرفته تر می گردید ترکیه در برابر

ایران کشوری شوربخت بود که می شد با یک بسته

سیگار ماموران آنرا خرید امارات بیابانی بود

و دگر کشورهایی همسایه نیز در برابر ایران از هر

دیدگاهی ده ها رده پایین تر بودند اورپا و آمریکا کشورهایی

بودند که ایرانی سالی یک و یا دو هفته در سال برای

شادی به آنجا می رفت ولی خدای را سپاس که ستمگر

را بیرون راندیم و نشانه هایی اهرمن را در ایران پاک

ساختیم و شب که به بستر می رویم آرزو می کنیم

بامداد نان و بنزین ده برابر نشده باشند تا فرزند ما

نانی برای بردن به مدرسه داشته باشد تا توان

پرداخت شهریه کودک را داشته باشیم افتخار در

کشور هم بر خاک نشسته است چه رسد به جهان

کشورهایی همسایه نیز برای ما ناز می کنند و خود را برتر از

ما می دانند و بوی خون و دار و جنگ و تن فروشی و وتن فروشی

و تهی دستی نه تنها در شهر وانکه با پنجره بسته در خانه

نیز انسان را رها نمی سازد چنان دروغ می گویند

گویی از راستگویی بهتر و نیرنگ و فریب کاریست همگانی

و مردم فرزندان خود را برای به کشتارگاه فرستادن پرورش

می دهند گرچه نامش امت شهید پرور است

ولی نباید از یاد

برد که امروز روح خدا بر ایران و ایرانی فرمانروایی می کند

و چه افتخاری بهتر از خفت و خاری و سرشکستگی و تهی دستی

که ایشان و یاران بزرگوازشان با هر نام و هر مرام برای

ایران و ایرانی به ارمغان آورده اند

ایرانی تنها ایرانی باش تنها در راه ایران و ایرانی گام بردار

تنها ایرانی اندیشه کن تا ایران ایران گردد

ایرج خرمدین

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر