مجوز تجاوز جنسی به زنان اسیر و خرید و فروش آنها در اسلام(1) !!!!!!!!!!
اگر بتوان از همهی دستورات خرافی این مرد گذشت، آیا میتوان دستورات غیر انسانی او را هم نادیده گرفت؟
من به عنوان یک ان...سان هرگز نمیتوانم بپذیرم که شخصی با انسانی که به اسارت گرفته شده باشد، اینگونه رفتار نماید؛ رفتار و دستورات محمد ابن عبدالله با زنان و دختران به اسارت گرفته شده را میگویم، اگر انسانی اندکی و فقط اندکی از شرف انسانیت در او وجود داشته باشد هرگز از این جنایت را توجیه نخواهد کرد.
ای هممیهنی که میگوئی دستور او از طرف خدائی است که در ذهن داری! آیا خدای تو این دستور را به محمد داده است که نه تنها خودش به زنان به اسارت گرفته شده تجاوز نماید، بلکه همین زنان را بین یاران خویش تقسیم کند و به پیروانش اجازه بدهد که این کار او را "قربتا الی الله" انجام دهند؟
شاید گفته شود الان که چنین کاری وجود ندارد، بله الان نیست، ولی آیا تضمینی وجود دارد که اگر مؤمنان به دین او به اندازهی کافی قدرت داشته باشند همین کار را با دیگر ملل انجام ندهند؟ حلال دین تو تا ابد حلال است و حرام این دین هم تا ابد حرام، آیا چنین نیست؟
آیا بشری که اندکی شرافت داشته باشد، چنین کاری را انجام میدهد؟
اگر انسانی بشنود کسی چنین مجوزی داده است نه تنها این کار را جنایت نداند بلکه آن را قانونی انگارد، آیا سزاست که نام خویش را انسان بگذارد؟
من بر تو ای هممیهن مسلمانم ایرادی را وارد نمیبینم؛ زیرا که از ابتدای زاده شدن به ما چنین القا کردهاند که او فرستادهی خداست؛ این اعتقاد مانند رسوبی چند قرنه در ذهنها ایجاد کردهاند؛ اما آیا وظیفهی تو نیست که اندکی و فقط اندکی خود را از این مرد جدا کنی و بدون تعصب در دستوراتش تدبر نمائی؟
من بیش از این نمیتوانم بنویسم و اشکهایم توان دید را از من گرفته است......................
-------------------------------------------------------------------
(1)
....آنگاه پیغمبر اموال و زنان و فرزندان بنیقریظه را تقسیم کرد(البته یک پنجم سهم خود محمد جنایتکار بود)... .
پیغمبر گروهی از اسیران(زنان، دختران و پسران نوجوان)(6) را به سوی نجد فرستاد(فروخت) و در مقابل، اسب و سلاح خرید.
و چنان بود که پیغمبر از زنان اسیر قوم، ریحانه دختر عمرو بن جنانه که از طایفهی بنیعمرو بن قریظه بود(از سران) برای خویشتن برگزید و تا هنگام وفات نزد پیغمبر بود، پیغمبر به او گفت که مسلمان شود و پردگی(با پوشش و دور از چشم دیگران) شود، اما ریحانه گفت: ای فرستادهی الله! مرا در ملک خویش نگهدار.... شرح مفصل در تاریخ طبری
من به عنوان یک ان...سان هرگز نمیتوانم بپذیرم که شخصی با انسانی که به اسارت گرفته شده باشد، اینگونه رفتار نماید؛ رفتار و دستورات محمد ابن عبدالله با زنان و دختران به اسارت گرفته شده را میگویم، اگر انسانی اندکی و فقط اندکی از شرف انسانیت در او وجود داشته باشد هرگز از این جنایت را توجیه نخواهد کرد.
ای هممیهنی که میگوئی دستور او از طرف خدائی است که در ذهن داری! آیا خدای تو این دستور را به محمد داده است که نه تنها خودش به زنان به اسارت گرفته شده تجاوز نماید، بلکه همین زنان را بین یاران خویش تقسیم کند و به پیروانش اجازه بدهد که این کار او را "قربتا الی الله" انجام دهند؟
شاید گفته شود الان که چنین کاری وجود ندارد، بله الان نیست، ولی آیا تضمینی وجود دارد که اگر مؤمنان به دین او به اندازهی کافی قدرت داشته باشند همین کار را با دیگر ملل انجام ندهند؟ حلال دین تو تا ابد حلال است و حرام این دین هم تا ابد حرام، آیا چنین نیست؟
آیا بشری که اندکی شرافت داشته باشد، چنین کاری را انجام میدهد؟
اگر انسانی بشنود کسی چنین مجوزی داده است نه تنها این کار را جنایت نداند بلکه آن را قانونی انگارد، آیا سزاست که نام خویش را انسان بگذارد؟
من بر تو ای هممیهن مسلمانم ایرادی را وارد نمیبینم؛ زیرا که از ابتدای زاده شدن به ما چنین القا کردهاند که او فرستادهی خداست؛ این اعتقاد مانند رسوبی چند قرنه در ذهنها ایجاد کردهاند؛ اما آیا وظیفهی تو نیست که اندکی و فقط اندکی خود را از این مرد جدا کنی و بدون تعصب در دستوراتش تدبر نمائی؟
من بیش از این نمیتوانم بنویسم و اشکهایم توان دید را از من گرفته است......................
-------------------------------------------------------------------
(1)
....آنگاه پیغمبر اموال و زنان و فرزندان بنیقریظه را تقسیم کرد(البته یک پنجم سهم خود محمد جنایتکار بود)... .
پیغمبر گروهی از اسیران(زنان، دختران و پسران نوجوان)(6) را به سوی نجد فرستاد(فروخت) و در مقابل، اسب و سلاح خرید.
و چنان بود که پیغمبر از زنان اسیر قوم، ریحانه دختر عمرو بن جنانه که از طایفهی بنیعمرو بن قریظه بود(از سران) برای خویشتن برگزید و تا هنگام وفات نزد پیغمبر بود، پیغمبر به او گفت که مسلمان شود و پردگی(با پوشش و دور از چشم دیگران) شود، اما ریحانه گفت: ای فرستادهی الله! مرا در ملک خویش نگهدار.... شرح مفصل در تاریخ طبری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر