بینندگان،تقدیم به بانوان که با خون خود صورتشان را سرخ نگه داشتند که ایران زنده بماند
ای ستاره حسود
ستاره بانوهای قشنگ ما را در چنگ خفاشان خون آشام دیدی و تو بی شرمانه تا سحرگاه درخشیدی
ای ماه حسود
مهتاب بانو های زیبای ما را در زیر دندان
گُرگِان دیدی اما مغرورانه سحرگه تا صبح پاک تابیدی
مگر تو ای ستاره، تو ای ماه برای همه و همگان نیستی؟
لعنت بر تو ای مطرب چی که ترانه بانو های ما را کشتند تو برای قاتلانش به رقص و پای کوبی نشستی،
نفرت بر تو ای شیرین عبادی که دیدی توران بانوهای ما را به خاک وخون کشیدند رخ بر گرداندی
شرم به این خیانت،
ننگ بر این وکالت دین و آئین و قضاوت
خجالت بر جایزه نوبلت که از قاتلان توران دریافت کردی به نوکر آنها رهبرت هدیه کردی،
لعنت بر تمامی شماها ای حسودانه زمانه که ایستادید چشم به هم دوختید
لعنت بر سکوت بی شرمانه شما چرا که در زمانی که عسل بانوهایمان را فروختند به پای لاله ها، نرگس شیرازها، شقایق بیابانها،سنبل ایران ها زنجیر انداختن و از شبنم آنها در سپیده دم بنوشیدند و سپس آنها را پر پر کردند و به زمین نا شناس خاک به رویش پوشاندند
اما ،اما ما یار دیرینه هم داریم
دورد بر تو ای خورشید خانم که در چلّه ما را عهد دیگر کردی
ای خورشید خانم تو که نورانی تر و گرمتر از همیشه هستی بر دوش شیرشمشیر بدست ما نشستی و هر دو بر روی سبز و سفید و قرمز نقش بستی و کمر همت و همبستگی با مردم ایران بستی
دریا را شکافتی
موج به پا کردی
سونامی به راه انداختی
به دل اهریمن پست در سر زمین ما ولوله انداختی
از این به پس هیچ چیز و هیچکس ما را منت نیست
هیچ خلقی ما را احتیاج نیست
چونکه از این موجی که راه انداختی خاتون بانوها، پاندیا بانوها، از این شیر زنان میلیون ها در ایران کهن داریم که با کلمه آزادی آراستی.
نوشته و ارسال از :شقایق شیرازی
مگر تو ای ستاره، تو ای ماه برای همه و همگان نیستی؟
لعنت بر تو ای مطرب چی که ترانه بانو های ما را کشتند تو برای قاتلانش به رقص و پای کوبی نشستی،
نفرت بر تو ای شیرین عبادی که دیدی توران بانوهای ما را به خاک وخون کشیدند رخ بر گرداندی
شرم به این خیانت،
ننگ بر این وکالت دین و آئین و قضاوت
خجالت بر جایزه نوبلت که از قاتلان توران دریافت کردی به نوکر آنها رهبرت هدیه کردی،
لعنت بر تمامی شماها ای حسودانه زمانه که ایستادید چشم به هم دوختید
لعنت بر سکوت بی شرمانه شما چرا که در زمانی که عسل بانوهایمان را فروختند به پای لاله ها، نرگس شیرازها، شقایق بیابانها،سنبل ایران ها زنجیر انداختن و از شبنم آنها در سپیده دم بنوشیدند و سپس آنها را پر پر کردند و به زمین نا شناس خاک به رویش پوشاندند
اما ،اما ما یار دیرینه هم داریم
دورد بر تو ای خورشید خانم که در چلّه ما را عهد دیگر کردی
ای خورشید خانم تو که نورانی تر و گرمتر از همیشه هستی بر دوش شیرشمشیر بدست ما نشستی و هر دو بر روی سبز و سفید و قرمز نقش بستی و کمر همت و همبستگی با مردم ایران بستی
دریا را شکافتی
موج به پا کردی
سونامی به راه انداختی
به دل اهریمن پست در سر زمین ما ولوله انداختی
از این به پس هیچ چیز و هیچکس ما را منت نیست
هیچ خلقی ما را احتیاج نیست
چونکه از این موجی که راه انداختی خاتون بانوها، پاندیا بانوها، از این شیر زنان میلیون ها در ایران کهن داریم که با کلمه آزادی آراستی.
نوشته و ارسال از :شقایق شیرازی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر